بازپس بردن، اعاده دادن. عقب بردن. از عقب بردن. (ناظم الاطباء). اخناس. (تاج المصادر بیهقی). ارجاه. (زوزنی) : چو سیب رخ نهم بر دست شاهان سبد واپس برد سیب سپاهان. نظامی. گر او میبرد سوی آتش سجود تو واپس چرا میبری دست جود. سعدی (بوستان)
بازپس بردن، اعاده دادن. عقب بردن. از عقب بردن. (ناظم الاطباء). اخناس. (تاج المصادر بیهقی). ارجاه. (زوزنی) : چو سیب رخ نهم بر دست شاهان سبد واپس برد سیب سپاهان. نظامی. گر او میبرد سوی آتش سجود تو واپس چرا میبری دست جود. سعدی (بوستان)
برگشتن. بازآمدن. مراجعت کردن. (ناظم الاطباء) : پیشه ها و خلقها از بعد خواب واپس آید هم به خصم خود شتاب. مولوی. یکدم ار مجنون ز خود غافل شدی ناقه گردیدی و واپس آمدی. مولوی
برگشتن. بازآمدن. مراجعت کردن. (ناظم الاطباء) : پیشه ها و خلقها از بعد خواب واپس آید هم به خصم خود شتاب. مولوی. یکدم ار مجنون ز خود غافل شدی ناقه گردیدی و واپس آمدی. مولوی